You are currently browsing the monthly archive for دسامبر 2009.

حالم از همه این زشتی ها و پلشتی ها که به نام نظام اسلامی در کشورم صورت میگیرد، بهم میخورد. کثیف ترین ترفند ها، به دست پست ترین افراد، بکار گرفته میشود تا یزید را صورتی حسینی بخشند، تا شمر را سیمایی ابالفضلی دهند و تا معاویه را علی بنمایانند. جیره خواران حکومتی، آیات خدا بر زمین، نوری همدانی، مکارم شیرازی و همه ابوهریره هایی که دست بر محاسن کشیدند و صلوات بر رسول خدا فرستادند و فتوای ارتداد فرزندش را صادر کردند، فریاد وا اسلاما بر آورده اند و خروج از دین مردمی که جز رایهای نادیده شان و ناشمرده شان چیزی را طلب نمی کنند، فتوا داده اند و ریختن خونشان مباح کرده اند. یزید زمان از یک سو مجلس تعزیه حسین بر پا می دارد و در ماتمش اشک تمساح می ریزد و از آنسو، سپاهیانش در روز عاشورا، خون حسینیان حقیقت طلب بر زمین میریزند.

صحنه های روز عاشورا آنگونه که در منابرشان توصیف کرده اند، تکرار گشته است. اسب دواندن بر اجساد کشتگان کربلا، که سمبلی از قساوت سپاهیان یزید خوانده بودندنش را امروز به چشم میتوان دید. آری،  خودروهای نظامیشان را چندین و چند بار بر بدن زخمیان بر زمین افتاده عبور میدهند. آجرک الله یا سعدابن ابی وقاص که روسفید شده ای در برابر این همه سفاکی این  ولایتمداران!

مردمانی که آرائشان را ربوده اند،  می زنند، میکشند و آشوبگرشان می خوانند. اینها ظلمهایی است که ولی فقیه بر مردمانش روا میدارد و زمانی که مردمان مشروعیت ولایت ولیشان را به چالش میکشند، بزغاله و گوساله میخوانندشان و خود را صلحای روی زمین. بر مسجدها می تازند، چرا که از مناره های مسجد مدح ولی امرشان به گوش نمی رسد. بر مجلس ختم یورش می برند، چرا که مجلس از آن کسی است که  ددمنشیهایشان را بر نمی تافت. از بیت المال خرج لشکرکشی ها و تدارکات لشکری میکنند که  با تحمیق و یا تطمیع از اقصی نقاط به پایتخت گسیل داشته اند.

آری دین را ذبح مطامع کثیفشان میکنند. همه مقدسات را به مسلخ می برند تا قدرت را از کف ندهند. دین را از کف داده اند و آزاد مردی را نیز. لقمه های حرام چنان مستشان نموده که حق را از باطل تمیز نمیدهند و شاید نمیخواهند تمیز دهند.

زلف های بر باد داده را زمانی به میله های بازداشتگاه  گره میزدند که اسلامشان به خطر افتاده است.

اینک اما فقه شان که پویاست و تابع زمان و مکان، حکم بر حلیت زلفهای دخترکان بزک شده ای داده است که  خود غافل از آنند که بازیچه بازی گردانان پشت صحنه شده اند.

با این همه، جنبش سبز  میرود که به بلوغ برسد. ترس را در قاموسش معنایی نیست. اغتششاشگرشان میخوانند تا خشونت را در ذهن تداعی کنند، چه میدانند که این تنها ترفندی است که به سرانجام میرسد. اما جنبش سبز آنگونه که سبزی و صلح از نامش بر می آید از خشونت مبراست و صلح را فریاد میزند، این همانچیزی است که خواب خشونت طلبانی را که بقائشان به خشونت است، آشفته ساخته است. آری سبز با سکوت، با صلح جویی، با مدارا و با طمئنینه به منزلگاه نزدیک و نزدیک تر میشود و به یاوه سراییهای منبریان مزدبگیر و جاهلان دین به دنیا فروش، وقعی نمی نهد. سبز سبز است و در بهار، شکوفه هایش به بار خواهد نشست.

زکریا: اکنون برای بخش «چه خبر در دنیا؟»، آنچه توجه مرا در این هفته به خود جلب کرد، این تصویر بود که الهام بخش این تصویر شد و همینطور این و این و این و شاید هزاران تصویر دیگر. چرا همه این مردان همانند زنان لباس به تن کرده اند.

تصویر نخستی که دیدید، عکسی از مجید توکلی، یکی از دانشجویان معترض در ایران است. هفته گذشته به عنوان بخشی از روز ملی اعتراض بر ضد رژیم ایران [۱۶ آذر ۱۳۸۸]، او این سخنرانی پر حرارت و برانگیزاننده را ایراد کرد که در آن از همقطاران دانشجویش خواست تا زیر بار ستم نروند و برضد آنچه که او دیکتاتوری خواند، بپا خیزند. اندکی بعد، او دستگیر شد و اندکی پس از دستگیریش، خبرگزاریهای ایران که همه وابسته به رژیم هستند، عکسهایی از توکلی منتشر کردند که او را در پوشش سنتی زنان به تصویر میکشید.

گزارشهای خبری اعلام کردند که او در تلاش بود تا با پوشیدن لباس زنانه، از دستگیر شدن بگریزد. معترضان همقطار توکلی میگویند که این حرف بی ربطی است. آنها ادعا میکنند که پلیس ایران، این پوشش را بر تن توکلی کرد و عکسهایی را منتشر کرد تا او را همانند زنان نمایش  و مورد تمسخرش قرار دهد و در نتیجه کل جنبش معترضان را شرمنده سازد.

به منظور همبستگی با توکلی، مردان از سراسر کشور و نقاط مختلف جهان، پوشش مشابهی به تن کرده، از خود عکس گرفتند و عکسهای خود را در اینترنت قرار دادند.

فن أوری یار بسیار خوب انقلاب سبز ایران بوده است. آن به ما جهانیان این امکان را میدهد، تا آنچه را که در داخل ایران در حال رخ دادن است، بدانیم و ببینیم. آن حتی این اجازه را به ما میدهد تا در مواردی مانند این، به معترضان بپیوندیم. اما بسیج، شبه نظامیان تحت کنترل دولت ایران، تلاش میکند تا یک قدم جلوتر بایستد. آنها عملیاتهای خود را به طور چشمگیری تقویت میکنند و به عنوان مثال بخش پلیس سایبر را ایجاد کرده اند که مراقبت بیشتری  بر آنچه که گفته میشود، انجام میگیرد و از ایران به خارج درز میکند، داشته باشد. زمانیکه معترضان تلاش دارند تا در خیابانها به راهپیمایی بپردازند، سرکوب میشوند. زمانیکه آنها افشاگری میکنند، آنچنانکه در این مورد دیده ایم، با دستگیریشان  ساکت میگردند. زمانیکه آنها تلاش میکنند تا سازماندهی کنند، مانع شان میشوند. به این دلیل من فکر میکنم، در حالیکه اعتراضات و اعتراضاتی نظیر این، احساس حمایت از سوی جهانیان را برای جنبش سبز به ارمغان می آورد، من مانده ام که آیا این دست اعتراضات، نهایتا در درون کشور نیز موثر خواهد بود و آیا آنان به هدفشان که برکنار کردن رئیس جمهور احمدی نژاد است، خواهند رسید.

من به تازگی با فرهاد خسروخاور، یک فرانسوی با اصلیت ایرانی، که اکنون یکی از استادان بسیار برجسته در پاریس است، صحبت کردم، او به من گفت که او ارزش فراوانی برای جنبش سبز قائل است. این جنبش، نخستین جنبش دموکراسی خواهی در مقیاس بزرگ در جهان اسلام است. اما او گفت که این جنبش، فاقد رهبری است و بخاطر داشته باشیم که رهبری میتواند با تبدیل یک جنبش اعتراضی به یک انقلاب،  تفاوت بسیاری ایجاد کند، کاری که گاندی، مارتین لوتر کینگ و ماندلا کردند.

در همین حال گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه، مجید توکلی اکنون در زندان انفرادی، در زندان بدنام اوین است.

محسن رضایی بعد از حوادث انتخابات نشان داد که از جنس حاکمیت است و شهامت و جسارت لازم را برای احقاق حق خود نیز ندارد. اینک جلوه دیگری از خودشیرینی های این سردار سابق را در پیامش برای فوت آیت الله منتظری ببینید. کپی برداری از پیام خامنه ای برای فوت آیت الله منتظری و تنها حذف جمله معترضه ولی امر مسلمین جهان و حومه در تخطئه آیت الله، شاهکاری است بس شگرف در صنعت پر رونق پاچه خواری. مقایسه کنید:

پیام محسن رضایی:

بسم الله الرحمن الرحيم

فقيه عالیقدر آيت الله آقاي حاج شيخ حسينعلي منتظري رحمة الله عليه دارفاني را وداع گفته و به سراي باقي شتافته اند.

ايشان مجاهدی بزرگ و فقيهي متبحّر و استادي برجسته بودند و شاگردان زيادي از ايشان بهره بردند.

دوراني طولاني از زندگي آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظيم الشأن گذشت . ايشان مجاهدات زيادي انجام داده و سختي هاي زيادي در اين راه تحمل كردند.

اينجانب درگذشت ايشان را به همه ي بازماندگان بويژه همسر مكرّمه و فرزندان محترم آن مرحوم تسليت ميگويم و رحمت و مغفرت الهي را براي وي مسألت ميكنم.

محسن رضایی

——-
بسم الله الرحمن الرحيم

اطلاع يافتيم كه فقيه بزرگوار آيت الله آقاي حاج شيخ حسينعلي منتظري رحمة الله عليه دارفاني را وداع گفته و به سراي باقي شتافته اند.

ايشان فقيهي متبحّر و استادي برجسته بودند و شاگردان زيادي از ايشان بهره بردند. دوراني طولاني از زندگي آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظيم الشأن گذشت و ايشان مجاهدات زيادي انجام داده و سختي هاي زيادي در اين راه تحمل كردند. در اواخر دوران حيات مبارك امام راحل امتحاني دشوار و خطير، پيش آمد كه از خداوند متعال ميخواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خويش بپوشاند و ابتلائات دنيوي را كفاره ي آن قرار دهد.

اينجانب درگذشت ايشان را به همه ي بازماندگان بويژه همسر مكرّمه و فرزندان محترم آن مرحوم تسليت ميگويم و رحمت و مغفرت الهي را براي وي مسألت ميكنم.

سيد علي خامنه اي

بنظر می رسد حکومت در پی هدایت جنبش سبزها در مسیری است که خود می پسندد. غائله پاره شدن عکس آیت الله خمینی  و بازتاب گسترده آن در رسانه ها و تریبون های حکومتی، تا حدودی جریان سبز را در موضع تدافعی قرار داد. بدون تردید بخشهای عمده ای از بدنه جریان سبز، آیت الله خمینی را بنیانگذار و منشا رنجی می دانند که جامعه امروز مان بدان گرفتار است. حاکمیت طبقه روحانی و بدعت ولایت فقیه و به تبع آن استفاده ابزاری از دین در جهت اعمال حاکمیت بر توده های مردم، از شاخص ترین مصائبی است که مسبب آن را نمیتوان کسی به غیر از آیت الله خمینی دانست. همین ها کافی است تا بخش عمده ای از تحصیل کردگان جامعه که طبیعتا در جبهه سبز قرار میگیرند، از مخالفان  و یا منتقدین جدی آیت الله باشند. در این زمان، حکومت با ترفند نمایش پاره عکسهای آیت الله سعی در القا این اندیشه در میان لایه های سنتی تر جامعه  که هنوز بعد از گذشت سی سال از انقلاب از ارادتشان به آیت الله خمینی کم نشده، دارد که آری، سبزها در پی آنند که پایه های «نظام الهی» به میراث مانده از امامتان را بلرزانند و در این راه ابایی ندارد که عکس های مرادتان را قطعه قطعه کنند، پس به هوش باشید که اینان، آخرتتان را نشانه رفته اند و بر ماست تا این خوارج  که از جبهه الهی خارج شده اند را شدیدتر از پیش سرکوب نماییم. این ترفند متاسفانه توانسته بخشی از سبزها را در موضع انفعال قرار دهد، به گونه ای که آنها را وادار به تبری جستن از این عمل دانشجویان نماید. فراتر از آن، آنها را  به ستایش از آیت الله وا داشته است. هیچ دور نیست روزی که حکومت، «مقدسات» دیگری را نیز ذبح شرعی کند و سبزها را در موضع تقدیس آن مقدس خودساخته قرار دهد. در چنین شرایطی، تدوین مرامنامه و مانیفستی که بطور شفاف، اهداف و روی کرد های جنبش سبز را بیان کند و  دیدگاه جنبش را در قبال آنچه در سی سال گذشته بر ایران رفت، در برگیرد، ضروری به نظر میرسد. اما سوالی که پاسخ دادن به آن آسان نخواهد بود، اینست که چه کسانی به نمایندگی از جریان سبز مسوولیت تنظیم این مانیفست را به عهده گیرد و چگونه این اهداف به رای گذارده شود؟ پاسخ به این سوالها نیازمند همفکری و همکاری متفکرین جنبش سبز است که خوشبختانه در میان سبزها فراوانند.

دسامبر 2009
د س چ پ ج ش ی
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031