You are currently browsing the monthly archive for آگوست 2010.

خامنه ای چندین بار و در مناسبت های مختلف خود را با امام علی مقایسه کرده است که نقطه اوج آن در ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ در مراسم سالگرد درگذشت آیت الله خمینی در بهشت زهرا بود زمانی که  او  وقایع سیاسی و نا آرامی های کشور در پی انتخابات بحث بر انگیز ریاست جمهوری را به ماجرای جنگ جمل و کاندیداهای معترض،  موسوی  و کروبی را به طلحه و زبیر تشبیه نمود که در برابر علی دست به شمشیر برده اند. آنگونه که خوانده ایم و از تریبون های رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی و از هم لباسان علی خامنه ای در طی ۳۰ سال عمر جمهوری اسلامی شنیده ا یم، علی همواره از فقر مردم تحت حکومتش در رنج بود و کیسه نان و خرما به دوش در کوچه ها پرسه میزد و انبان غذا به منزل فقرا و یتیمان میبرد. میگویند رنج زنی تهیدست، خواب از چشمانش می ربود و گریه یتیمی آتش بر جگرش میزد. قصه ها  شنیده ایم  از سختگیری و وسواسش در مورد بیت المال و بسیار شنیده ایم از عدالت علی و آن گفته معروفش که «اگر خلخال از پای زنی نا مسلمان به ستم به درآورده شود، رواست مردن از شدت قصه». از همه اینها میگذریم و به یاد نمی آوریم که با مردم مسلمانی که چیزی جز رای به سرقت رفته خود طلب نمیکردند، چه کردند اعوان و انصار «علی زمان»! از زندان مخوف کهریزک و قتل جوانان و همینطور به محبس بردن مردان و زنان و دختران این مرز و بوم، بدون آنکه هیچ جرمی مرتکب شده باشند، میگذریم. آری توهم خود علی بینی خامنه ای آنقدر مضحک است که نیاز به استدلال برای باطل دانستن آن نیست. تنها بگذارید ورای روایت های اهل حرم از ساده زیستی او نگاهی به  بخشی از آنچه که مردمان تحت حکومت «علی» در سایه حکومت «عدل» او میکشند بیاندازیم و در کنار آن،  ساده زیستی و احتیاط «آقا» در مصرف بیت المال مسلمین ببینیم:

بی ام و «علی زمانه» :

بی ام و "علی زمانه"

«علی زمانه» و بیت المال ملت ایران:

ساده زیستی و اهتمام آقا به بیت المال را دیدید؟ حالا عکسهای زیر که تشابه  سطح زندگی کسی که خود را با علی قیاس میکند را با مردمان تحت ولایتش نشان میدهد هم ببینید:

اینان مردم ساکن همین کشورند . مردم ایلام و خوزستان!

عبارت فارسی «پول علف خرس است» و یا ضرب المثل معروف «خرج که از کیسه مهمان بود حاتم طایی شدن  آسان بود» احتمالا بیشترین کاربردشان را از زمان ابداعشان،  در دولت احمدی نژاد داشته اند. همین دو سه روز پیش خبر بذل و بخشش میلیون دلاری از جیب ملت ایران به زیمبابوه که احتمالا مردمش سزاوارتر از مردم ایران  بودند منتشر شد. اکنون هم که «همایش ایرانیان خارج از کشور» با هزینه های سر سام آور برگزار شده است. از اینکه چنین همایش های که هزینه آن دست کم شامل هزینه های بلیت رفت و برگشت از نقاط  مختلف دنیا  و اسکان مهمانان در بهترین هتل های تهران میشود و ازکیسه ملت هزینه میشود،  چه میزان خروجی و فایده برای مردم ایران و کشور دارد،  مانند باقی کارهای دولت هیچوقت از آن گزارش روشنی به مردم ارائه نشده است. چیزی که به ذهن هر ابوالبشری  میرسد اینست که اگر نخبگان واقعی ملت که در آنسوی مرزها درحال تلاش و کار و پژوهش و خدماتی هستند به کشور دعوت شوند و با برنامه ریزی هدفمند از توان آنان بهرهبرداری شود،  نه تنها این هزینه ها قابل جبران است،  بلکه منافع آن به مراتب بیشتر از هزینه های آن است. البته اینکه آیا نخبگان واقعی،  به  دعوت  چنین دولتی که مشروعیت آن پس از وقایع سال گذشته،  زیرعلامت سؤال است،  پاسخ مثبت میدهند یا نه خود قابل بحث است. پس واقعن چه کسانی به چنین همایش های دعوت میشوند؟ و یا بهتر اینکه بپرسیم چه کسانی به دعوت چنین دولتی پاسخ مثبت میدهند؟! امروز که تصاویری از این همایش را میدیدم،  چهره یکی  از مدعوین همایش آشنا به نظر آمد. خوب که فکر کردم شناختمش. روحانی که چند وقت پیش به دلیل امنیتی از کشوری که سالها در آن ساکن بوده  یعنی استرالیا، اخراج شد.» مشتی نشانی خروار‎»!

حاج آقا «لقایی» روحانی که یکی دو ماه پیش نامش تیتر اول خبرگزاریها بود و مجبور به ترک استرالیا شد، به «همایش ایرانیان خارج از کشور» دعوت شده است. احتمالا هزینه بلیت خروج اجباریش از استرالیا را هم از محل بودجه این همایش دریافت کرده است! اینکه این روحانی خوش نام! قرار است پس از پایان این همایش، چه خدماتی در کدام نقطه دنیا به مردمی که خرج خورد و خوراک و بلیت و هزار چیز دیگرش کردند  انجام دهد، باید از کسی پرسید که ادعای مدیریت جهان و حومه را دارد! شاید بهتر باشد نام این همایش را به » همایش ایرانیان اخراجی در کشور» تغییر داد!

آگوست 2010
د س چ پ ج ش ی
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031